سرمقاله
ايران شگفتآور
منصور فرزامی
نزديک به 55 سال پيش استاد «ندوشن» با آن قلم تحليلي و نثر رساي خويش طي مقالهاي در مجله معروف «يغما» يا روزنامه «اطلاعات» نوشت: «ايران شگفتآور» و گفت که هنوز ايران به بزرگيهاي خود نرسيده است و امروز بدين عنوان و مضمون میانديشم که آيا بزرگيهاي ايران شگفتآور، همين است يا بزرگيهاي اين وطن عزيزتر از جان بهترمان در راه است؟
و اما وضع موجود ايران به ما نشان میدهد که روند متناقضي را تجربه میکنيم. از يک سو، امرار معاش درصد بسياري از مردم آن چنان سخت میگذرد که در چهل سال اخير بيسابقه بوده است و اگر شرايط بدين منوال پيش برود، بسيار سختتر خواهد شد و عده بيشتري به زبالهها مراجعه خواهند کرد و اين، در حالي است که بيمارياي عارض بيمار و بيمارداران نشود. و در کنار اين وانفسا، در هيچ دورهاي نبوده است يا نشنيدهايم که پاي اين همه مسئولان فاسد و سوء استفاده کننده و بازرگانان نمايان زالو صفت به محکمه قضا رسيده باشد، محکمهاي که آرزو میکنيم و شرايط آن گونه ايجاب میکند که هيچگونه مماشاتي با خودي و بيگانه نباشد و شاهين عدل در توازن بايستد.
و از سوي ديگر، در طول تاريخ نزديک به دويست و پنجاه ساله تاريخ آمريکا، هيچ کشوري از کوچک و بزرگ، اين گونه مثل ايران در مقابل اين ابرقدرت دوران با آن رفتارهاي قلدرمآبانهاش نايستاده است. ايستادني که حتي کشورهاي متحد و اقمارياش ضمن تحسين در دل آرزو دارند همينگونه به عرض اندام بايستد تا قدرت اين ابرقدرت، تعديل و توزيع شود. از مجموع مقالاتي که خودي و بيگانه حتي نشريات خود آمريکا مینويسند به استناد قراين و شواهد، هيمنه و هژموني آمريکا در منطقه در مقابل اقتدار و شجاعت ايرانيها، سخت تحت تاثير قرار گرفته است و براي نخستين بار است که در لفافه يا آشکارا، حق به ايران میدهند و اين، تصريح همه دنياست و همه نهادهاي بينالمللي، حتي آنها که تحت سيطره مستقيم و غيرمستقيم آمريکا هستند و نخستين بار است که همسايههاي ايران از کشوري میگويند که با کشورهاي ديگر فرق دارد، گويي ايران به مرتبهاي آمده است تا به آن بزرگي که در خور توان شگفتآور اوست، برسد. عجيب اينکه آن کشورهاي جنوبي خليج فارس و غرب که وابسته سنتي آمريکايند و بقاي همه آنها به حمايت آمريکاست و به قول دونالد ترامپ، گاوهاي دوشياند، در استيصال کنوني آمريکا در مقابل ايران، ديگر دريافتهاند که دوام و استمرار حکومتشان بايد به اقتدار ايران گره بخورد.
دولتهايي که آمريکا در سرزمينشان پايگاه دارد و سفره خود را با نعمتهاي آنان میچيند. روابط اروپا هم با آمريکا بهتر از اين نيست و حاضر نيست که به ائتلاف آمريکا در خليج فارس بپيوندند. از جمله دست رد آلمان به سينه آمريکا، چيزي نيست که سابقه داشته باشد. تنها دولتي هم که وعده سر خرمن داده، انگليس است که به سبب بحرانهاي داخلي ناشي از «برگزيت» از عدم همراهي اروپا چارهاي ندارد که «از مار غاشيه، به عقرب جراره» پناه ببرد!
و نيازي به گفتن نيست که هيچ کدام از وابستگان عرب شوراي خليج فارس هم حاضر نشدهاند که در ائتلاف آمريکا حضور پيدا کنند چرا که اتحاد با ايران را مطمئنتر، صادقانهتر و آينده نگرانهتر میدانند. در چنين صورتي، دستگاه سياستگذاري ايران بايد با اغتنام فرصت، در روابط فيمابين و به حسن همجواري با سياستي يک کاسه، پا پيش بگذارد و گلهمندي و علل تيرگي روابط را به کناري بگذارد و با عربستان که برادر ملک سلمان، احمد بن عبدالعزيز تاکيد میکند، نبايد با ايران وارد جنگ شد و ملک سلمان به محمد بن سلمان توصيه اکيد میکند که حرف عموي خود را بشنود و به کار ببندد، تجديد رابطه کند. در اين راه به سبب باتلاق يمن، دولت رياض بيش از هر زماني آمادگي دارد، آمادگياي که در مصر براي ايجاد رابطه و در اردن، جهت روابطي گرمتر وجود دارد و اماراتي که با پاي خود به ميدان رابطه آمده است. ما بايد بدون حرکتهاي ايذايي که از خود سران و نيز گاهي از رسانه ملي سر میزند، به مصلحت نظام و بقا و دوام آن و نيز در راستاي منافع ملي خود، همه اين دولتهاي رميده از ما را جذب کنيم. اين جذب و روابط حسنه، البته هژموني منطقهاي ما را تقويت میکند و از آن سو از قدرت نفوذ و هژموني منطقهاي آمريکا میکاهد. از طرفي کمک به خاتمه جنگ در يمن، اعتماد اعراب به ويژه عربستان سعودي و امارات را نسبت به ايران، بالا میبرد. در پيش گرفتن سياستي که سايهاش، بيش از پيش بر سر آمريکا سنگيني خواهد کرد.
لطفا نظر خود را درباره این مطلب بیان نمایید